محل تبلیغات شما

هدیه دریا




خیلی سال طول کشید تا قبول کنم قدرت های انسان محدود هست. اینکه زور من به خیلی چیزا نمی رسه. اینکه فکر کردن به بعضی چیزا فقط قلبم رو از کار می ندازه و باز باید مهمون بیمارستان باشم. وقتی همه ی اینا رو قبول کردم به خودم قول دادم تمام انرژیم رو بذارم برای اینکه اگه قرار به باختن هست ، سرم جلوی خودم بالا باشه. که حالم از آینه و آدمی که تو‌ آینه می بینم بهم نخوره. تو زندگی فهمیدم همین طور که نا امیدی یک باخت هست امیدواریِ بی منطق هم یک باخت هست. برای همین امید های بی منطقم رو ساعتِ نُه شب سرکوچه گذاشتم.
اگه قبول کنیم همه ی ما پر از اخلاق های خوب و بد هستیم باید این رو هم قبول کنیم که خیلی وقتا اخلاق های خوب ما بی نهایت بد هست! اخلاق های خوبی که در جای نا مناسب و برای آدم های نا مناسب خرج میشه و باعث زخمی میشه که دردش رو فقط خودت می فهمی. و درد اصلی آدمیزاد این هست که فراموش می کنه زخم هاش رو از چه آدمایی به یادگار داره. هر آدمی نیاز داره به خندیدن و بیشتر از خندیدن به اشک ریختن . که بفهمه هنوز می فهمه درد رو. زخم رو . که بفهمه هنوز انقدر سنگ نشده که هنوز انقدر بدبخت نشده .
به تک تک آرزوهایی که فراموش کردم قسم این زندگی رو با خوب و بدش دوست دارم. با خنده و غمش .با شادی و حسرتش . با بالا و پایینش . من خیلی این زندگی رو دوست دارم .
به تک تک آرزوهایی که فراموش کردم قسم .
#حسین_حائریان


یک ساعتی هس که پناه بردم ب رختخواب تا مثلا بخوابم مدام عین نون زیر و رو شدم اخر سرم خوابم نبرد تو ذهنم پر فکرای جور واجوره. داشتم وبلاگ ی دوستی رو زیر و رو می کردم دیدم خیلی سال قبل تر شروع کرده ب وبلاگ نویسی و من عقب مونده تازه رو اوردم ب وبلاگ خخخ 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پزشکی -حقوقی -مهندسی ساختمان پزشکان سینا